زاده 1926 در فنیکس آریزونا، کودکی و تحصیلات ابتدایی اش را به همراه مادر از شهری به شهری گذراند. در سال 1948 وارد Reed College شد و در همان روز ها بود که با گری شنیدر Gary Shnyder دوست همیشگی و از شاعران جنبش بیت آشنا و با اون همخانه شد. سالی نگذشت که این دو با فیلیپ ولن Philip Whalen شاعری دیگر از جنیش بیت همخانه شدند. بعدها این سه نفر به "سه یار دبستانی جنبش بیت" شهرت یافتند.
در دوران دانشگاه ویراستار نشریات ادبی بود و در سال 1950 با نوشتن تز خویش در باره آثار گرترود استین فارغ التحصیل شد. ویلیام کارلوس ویلیامز در دیداری از Reed College اشعار لیو ولچ را خواند و سعی کرد تا به انتشار پایان نامه دانشگاهی وی کمک کند اما مشکلات روحی و عصبی ولچ مانع از این کار شد.
سال ها بود که ولچ شعرهای خویش را تنها به دوستان نزدیک اش نشان می داد و از انتشار آنها خودداری می کرد. با خیزش جنبش بیت شاعرانی چون فیلیپ والن و گری شنیدر مورد توجه عموم واقع شدند. ولچ با انگیزه وقف خویشتن برای شعر به Oakland office of Montgomery Ward راه یافت و به بعنوان شاعر صحنه سانفرانسیسکو شناخته شد. در همان هنگام با زنی به نام Lenore Kandel رابطه برقرار کرد، زنی که بعد ها مجموعه شعر اروتیک معروفی نگاشت و به شهرت رسید. اما این رابطه دیری نپائید. ولچ در سال 1958 ار محل کارش اخراج شد و ازدواجش به طلاق انجامید.
لیو ولچ همان شخصیت معروف Dave Wain در رمان جک کرواک است. کسی که با جک کرواک به مسابقه مشروب خوری می پردازد. توصیف این صحنه توسط جک کرواک در رمان Big Sur یکی از معروف ترین و زیباترین قطعات آثار داستانی جنبش بیت محسوب می شود.
در همان زمان اشعارش مورد توجه قرار گرفت. دونالد آلن شعری از او را در The New American Poetry منتشر کرد. این مجموعه یکی از مهم ترین گلچین های ادبی بود که در سال 1960 منتشر شد. در همین سال اولین مجموعه شعر وی با نام "صخره لرزان" Wobbly Rock منتشر شد. از همان زمان با اعتیاد شدید به الکل و به نویسندگی ادامه داد. در سال 1963 به سانفرانسیسکو کوچ کرد و در همان سال 3 کتاب به چاپ رساند.
در سال 1965 به آموزش در کارگاه شعری پرداخت که جزو برنامه های کالج برکلی کالیفرنیا بود. موفقیت های روزافزونی نصیب وی می شد اما بر خلاف آن ها او بیشتر و بیشتر الکل روی آورد که دستاوردی جز افسردگی و اختلال زندگی روزمره در پی نداشت. پس از شکست در دومین رابطه عشقی او دوباره کوهستان نوادا برگشت . در 23 مه 1971 گری اشنیدر سری به کمپ کوهستانی اش زد و یاداشت خودکشی ولچ را چسبیده به بدنه کامیون یافت. با وجود جستجوهای گسترده جسد ولچ هرگز یافت نشد.
"من نتوانستم هیچ چیز با ارزشی بیافرینم و اکنون خودم را قربانی می کنم دوستان من. رویاهای باشکوهی در سر می پروراندم که نتوانستم آن ها را به واقعیت بدل کنم. همه بر باد رفته اند.
دن آلن وکیل من در امور ادبی و کتاب هایم است. 2000 دلار هم در سیتی بانک نوادا دارم که خرج امورات من و بدهی هایم خواهید کرد. نه به آلن گینزبرگ بدهکارم و نه به مادرم. به جنوب غربی رفتم. خداحافظ. لیو ولچ.
بعدها آرام سارویان کتابی در باره شعر و زندگی ولچ با نام 'Genesis Angels نگاشت
به چهل نرسیده هنوز، ریشم از پیش سپید شده
به چهل نرسیده هنوز، ریشم از پیش سپید شده است
بیدار نشده هنوز، چشمم سرخ و پف کرده است
چون کودکی که بسیار گریسته است.
ناسازتر از
شراب دیشب چیست؟
ریشم را می تراشم
سرم را در چشمه سار خنک فرو می کنم
و در سنگریزه ها می نگرم
شاید توانستم یک ظرف هلو بخورم
پس بقیه شراب را تمام کنم.
تا مستم هنوز شعری بنویسم
و وقتی نسیم بعد از ظهر بوزد
می خوابم تا وقتی که مهتاب را ببینم
و درختان تیره را
و آهویی که گیاه می جود
و جیغ و داد راکون ها را
بشنوم.
Not Yet 40, My Beard is Already White
Not yet 40, my beard is already white.
Not yet awake, my eyes are puffy and red,
like a child who has cried too much.
What is more disagreeable
than last night's wine?
I'll shave.
I'll stick my head in the cold spring and
look around at the pebbles.
Maybe I can eat a can of peaches.
Then I can finish the rest of the wine,
write poems 'til I'm drunk again,
and when the afternoon breeze comes up
I'll sleep until I see the moon
and the dark trees
and the nibbling deer
and hear
the quarreling coons