ازرا پوند به نظر بیشـتر صاحبنظران،شاعری ست که بیشترین سهم را در تعــریف و ترویج زیباشناسی مدرنیست شعر داراست.او در اوایل قرن بیسـتم(1913-1919)باب مبادله ی بنیادی آثار ادبی و نظرات را بین نویسندگان انگلیسـی و امریکایی گشود و. به واسطه ی بزرگواری شناخته شده اش آثار معاصــران بزرگـی همچــون دبلیو.بی بیتس ، رابرت فراست، ویلیام کارلوس ویلیامز، ماریان مور،جیمز جویس ، اچ.دی.و به .ویژه تی.اس.الیوت شناساند نقش برجسته ی او در شعر با ترویج تصــویرگــرایی شروع شد.جنبشی در شعر که تکنیکش را به جای قافیه ی سنتی قدیمی و وزن،از شعر کلاسیک چینی و ژاپنی وام گرفته بود که بر وضوح کلام،دقت در گفتار و کوتاهی کلام تاکید دارد،به بیان پوند :"سرایش به ترتیب عبارت های آهنگین و موزون،نه بر اساس یک توالی زمانی ثابت و میزانه شمار".
آخرین کار او به اوایل سال های دهه ی 50برمی گردد که روی دایره المعارف شعر حماسی کار کرد و آن را قطعه The Cantos ناميد.
پوند در سال 1885 در هایلی آیداهو متولد شد.دو سال کالج را در دانشگاه پنسیلوانیا گذراند ودر سال 1950 از کالج همیلتون مدرک گرفت.بعداز دوسال تدرسی در کالج وبش،به اسپانیا،ایتالیا و انگلیس مسافرت نمود.و مسئول اجرایی ادبی محقق،ارنست فنولوزا شد.در آن جا به شعر ژاپنی علاقه مندشد.
در سال 1924به Little Review در سال 1914 با دورتی شکسپیر ازدواج کرد و در1917 سردبیر لندنی ایتالیا رفت،مدتی که پوند داوطلبانه در غربت بود،در سیاست های فاشیستی درگیر شد و تا سال 1954 به امریکا بازنگشت و در همان سال به اتهام خیانت به واسطه ی انتشار تبلیغات فاشیستی از رادیو در امریکا.در طول جنگ جهانی دوم دستگیر شد. پوند در سال 1946 تبرئه شد،اما بیمار روانی اعلام شد و او رادر بیمارستان سنت الیزابت واشنگتن دی سی.بستری کردند.دراین مدت،هیات داوری جایزه ی ادبی کنگره ی کتابخانه ی بولینگن که شامل عده ای نویسندگان برجسته بود برای تجلیل از موفقیت های شعری او ، از خط مشی سیاسی پوند چشم پوشی کردند و به قطعه ی پیسان (Pisan Cantos) در سال 1948 جایزه دادند. پش از فرجام خواهی های ی نویسندگان،در سال 1958او را از آسایشگاه مرخص کردند.پوند به ایتالیا بازگشت و در ونیز اقامت کرد و.همان جا مانند یک منزوی چشم از جهان پوشید. بيوگرافی از گيل ماخ
حالت رقص برای عروسی در قانای جلیل سیاه چشم آه زن رویاهای من، میان رقصندگان کسی چون تو نیست، هیچ کس با پاهای چابک. تو را در خیمه ها نیافته ام، در تاریکی شکسته، تو را درسرچشمه نیافته ام بین زنان کوزه به دوش. بازوانت نهال جوانی است زیر پوست، چهره ات نهری از نورهاست. سپید چون مغز بادام اند شانه های تو چون بادام تازه که از پوست در آمده باشد. آنها از تو مراقبت می کنند نه با خواجه گان نه با میله های مسی. فیروزه مطلا و نقره است استراحتگاه تو. ردایی قهوه ای، با ریسمانهای طلا که زیبنده بافته شده است، پیچیده گرد خویش داری آه ناتات قانایی"درخت بر لب نهر" چون نهر کوچکی میان زنبق هاست دست های تو گرد من کنیزان تو چون در کوهی سپید اند، موسیقی شان تویی! میان رقصندگان کسی چون تو نیست هیچ کس با پاهای چابک. بخشش Δωρια باش در من به سان حال جاودانه ای از بادهای سرد و غم انگیز، و نه چون چیزهای زودگذر که شادی گل هایند. مرا باش در تنهایی سخت صخره های بی آفتاب و ابهای خاکستری بگذار خدایان به نرمی بگویند از ما در روزهای پس از این گل های سایه دارارکیده تو را به یاد می آرند. | Dance Figure Dark-eyed,
|